اداره دامپزشکی بافت

-لطفا بیوگرافی خودتون را در صورت امکان بگویید. دکتر سمیه صادقی فرزند شهید اسحاق صادقی در سال 1363 در شهرستان بافت متولد شدم و دوران ابتدایی تا متوسطه را در این شهرستان گذراندم. در سال 1382 در رشته دامپزشکی دانشگاه تهران قبول شدم و دوره phd  را در رشته کنترل کیفی و بهداشت مواد غذایی دانشگاه شیراز گذراندم.

2-مختصری از زندگینامه پدرتون و نحوه شهادتشون را اعلام بفرمایید. پدرم متولد سال 1342 در روستای گوغر شهرستان بافت در سن 18 سالگی با مادرم ازدواج کرد و در سن 21 سالگی با شروع جنگ تحمیلی وارد جبهه شد . در دی ماه 1365 در منطقه سومار کرمانشاه به دلیل اصابت ترکش به درجه شهادت نائل گردید.

3-می‌‌دانیم زمانی که پدرتان شهید شد، شما سن کمی داشتید، با این حال خاطره‌ای از ایشان و شهادتشان دارید؟ متاسفانه چون در زمان شهادت پدر دو سال داشتم هیچ خاطره ای از ایشان ندارم

4-از خصوصیات اخلاقی شهید بزرگوار بگویید؟ صبور، مهربان، خانواده دوست، سخت کوش

5-سرکار خانم/ آقای دکتر سمیه صادقی با دانستن این خصوصیات پدر چه قدر در زندگی تلاش می کند تا جا پای پدرش بگذارد؟ پدرم همیشه برای من الگوی عشق، ایثار و مهربانی است هر چند جای خالی او در زندگی من همیشه پر رنگ بوده اما با تمام وجود سعی کرده ام در زندگی به گونه ای در مقابل مردمی که پدرم جانش را فدای اسایش انها کرد، باشم که شرمنده ایشان نباشم.

6-از خاطراتی که مادرتان از پدرتان، برایتان نقل کرده، بگویید. تمام خاطرات مادرم در زندگی کوتاه با پدر حاکی از عشق و محبت فراوان ایشان و تلاش پدرم در جهت محبت به خانواده و خویشاوندان بوده که باعث شده همگی بازگو کننده این مهربانیها و محبت ها باشند.

7ا -فرزند شهید بودن چه حسی دارد؟حسی سرشار از افتخار ، تنهایی و غمی بزرگ در قلب

8-اگر الان پدرتون بودند اولین حرف و سخنی که میگفتید بهشون چی بود؟ میگفتم عاشقانه دوستش دارم و ای کاش در تمام لحظات شادی، تنهایی و غم زندگی در کنارم بود.

9-بهترین راه شناخت شهید را چه می دانید برای هم فرزندان شهدا هم عموم جامعه؟ تفکر درباره اهداف و راه و رسم شهدا

10-به نظر شما شهدا چه خصوصیات مشابهی داشتند که شهادت نصیبشان شد؟ شهدا انسان هایی از جنس ما اما سرشار از عشق به وطن و انسانهای کشور بودند که بابت این عشق و گزند نرسیدن به این دو و اسایش مردمان کشور خود از جان شیرین و شیرینی بودن در کنار عزیزان گذشتند.

11-دوست دارید به جوانان هم نسل خودتان چه بگویید؟ همگی بکوشیم ارزشهای اخلاقی و انسانی را در خود زنده نگه داریم و عاشق وطن و هم وطنان خود باشیم.

12-درباره ی این کلمات یک جمله بگویید:
بابا؟ یک عمر حسرت
مادر؟ تنهایی،غم، مهربانی
شلمچه؟رنگ و بوی شهدا
شهادت؟ گذشت،فداکاری

با تشکر از شما، انشاالله که ما هم بتونیم ذره ایی از منش شهدا من جمله پدر بزرگوار شما را تو وجودمون جا بدیم.